امیر عاملی

امیر عاملی

خوشنویسی ، شعر
امیر عاملی

امیر عاملی

خوشنویسی ، شعر

شعری برای دکتر قلیچ خانی


برای دکتر قلیچ خانی که خط پژوه بی نظیر در عصر حاضر  است و کتاب هایی که دارد به چندین زبان ترجمه شده است:


در چشم آنکسی که هنرمند و ماهر است 

در  زیر ذره بین شما خط جواهر است 


خطاط را به خانه ی خورشید می برید 

یعنی خدا به صفحه ی استاد ظاهر است 


دیدم کتاب های شما را و عشق گفت:

ای دل قلیچ خانی ما از مفاخر است 


قدر هنر ز کلک پژوهش شود عیان 

یعنی شعور ریشه ی افکار شاعر است


از بی خرد مخواه کند درک اهل ذوق

در اصل با خرد به همه چیز قادر است


امیر عاملی


کسی که دید خودش را ،به چشم من کور است

کسی که دید خودش را ،به چشم من کور است
همین منی که نوشتم ،خلاف دستور است

تو را به نام خدا بهتر است و باید خواند
مرا به نام خودم خواندن از خدا دور است

خدا که ساخته ای و خدا که ساخته ام
عروسکی است که گاهی به چشم ما کور است

تو دشمن من و ،من ، دشمن خودم هستم
مگو تفاوت ما چون" عنب" و" انگور "است

فلک چنانکه تو خواهی و من ، نخواهد گشت
که گاه بی نمک افتد غذا ، گهی شور است

به شب نشینی گلچهره گان مشو مغرور
ضیافت پس از این ،میهمانی گور است

به جبر ،آنکه دهد جان  دوباره بستاند
که این معامله آغاز و آخرش  زور است

#امیر -عاملی

برگزاری نمایشگاه آثار بزرگان خوشنویسی در فروردین سال جدید

نمایشگاهی از آثار بزرگان هنر خوشنویسی ایران از جمله امیر عاملی در نگارخانه هنر ایران برپا می‌شود. نمایشگاه آثار خوشنویسی جمعی از هنرمندان از 18 فروردین ماه در نگارخانه هنر ایران افتتاح می‌شود.
در این نمایشگاه آثاری از امیر عاملی، ‌احمد پیله‌چی، ‌سیدعلی فخاری،‌ علی آقا حسینی، سیدحیدر موسوی، ‌مصطفی عابدینی، ‌علیرضا محبی،‌ محمد یعقوبیان، ‌محمد محمودی و ‌حمید نیرومند به نمایش درخواهد آمد.
این نمایشگاه از روز 18 فروردین‌ماه سال 95 در نگارخانه هنر ایران افتتاح خواهد شد و تا 31 فروردین‌ماه ادامه دارد.


علاقه‌مندان برای بازدید از این نمایشگاه می‌توانند تا پایان روز 31 فروردین‌ماه همه روزه به جز ایام تعطیل از ساعت 30/9 صبح تا 30/19 به نگارخانه هنر ایران واقع در چهارراه کالج، ‌بلوار استاد شهریار،‌ ضلع غربی تالار وحدت، خیابان خارک، شماره 19 مراجعه کنند.

تیریم و از کمان محبت رها شدیم

تیریم و از کمان محبت رها شدیم
چندان رها شدیم که از هم جدا شدیم

آنقدر میوه داد درخت گناه که
در زیر بار میوه ی ممنوعه تا شدیم
 
روزی قرار بود عقاب و هما شویم
امروز همنشین کبوتر چرا شدیم ؟

در باز کرد و گفت:رهایی مبارکست
حالا که با هوای قفس آشنا شدیم

با مدعی بگو که چه تحقیر میکنی
ما را ،که در دهان گشاد تو جا شدیم
امیر عاملی

ما و بقیع غریب داده ز دامان شکیب

http://images.persianblog.ir/524735_4E99dHMn.jpg

ما و بقیع غریب داده ز دامان شکیب

"کی تو گل پرپری؟ یاس شکوفا‌! سلام"

ای به شمایل نبی همدم مولا علی

آینه در آینه جانبت از ما سلام

سلام فاطمه بانوی مهربانی‌ها



سلام فاطمه بانوی مهربانی‌ها
تویی که کرده جهان را به چشم ما زیبا
سلام فاطمه ای بهترین زن عالم
سلام بر تو که هستی امید فرداها
میان آینه‌ی دل همیشه پیدایی
اگرچه هست مزارت ز چشم ناپیدا
تمام سوره کوثر دلیل بودن توست
تویی که هست حضورت ز نور اعطینا
هنوز هم ز غم و ماتمت نمی‌خندیم
فدک دلیل کمی نیست غارت گل را
دعا کن اینکه ز راه ولی به در نرویم
تویی که هست دعایت ز عالم بالا
فقط طریق علی راه ماست دیگر هیچ
نمی‌رویم به راهی که هست ناپیدا
ز بار درد دلت کوه غم کمر خم کرد
شکست چوبه تابوت شانه مولا

امیر عاملی

مراسم رونمایی از کتاب «رازهای خط و نقاشیخط ، همراه با شعرخوانی امیرعاملی

مراسم رونمایی از کتاب «رازهای خط و نقاشیخط: نگاهی به آثار زنده یاد رضا مافی» پژوهش و نگارش کاوه تیموری با حضور پر شور اساتید صاحب نام عرصه نقاشیخط و خوشنویسی برگزار گردید.





این مراسم با شعرخوانی امیر عاملی همراه بود








غزل امیر عاملی برای بهترین شاعر معاصر فاضل نظری

 غزل امیر عاملی برای بهترین شاعر معاصر فاضل نظری  حتما ببینید خیلی عالی است   نو نو     و شور انگیز


ابیاتی در وصف کاتب و کتابت

خط زیبا خاک را زر میکند
کار مولا و پیمبر می کند

هرکه خطش خوب ، خلقش خوبتر
میشود مخلوق را محبوب تر

گر چه عاشق در زمان ما کم است
لیک خط عشقبازی محکم است

خط اگر با روح شد جان پرورد
آدمی را مثل قرآن پرورد

هیچ خطاطی بدون نور نیست
کاتب قرآن به محشر کور نیست

خط بی تقوی می آلوده است
گر چه می نوشی نخواهی گشت مست

خط بی دینان نمی ماند به دهر
میشود در کام جان مانند زهر

هان ! صفا و شان را غافل مشو
مرغ پروازی ، اسیر گل مشو

خوشنویسان از قدیم و از الست
می شدند از باده توحید مست

آه ، آه از کاتبان بی نماز
از ریا کاران بی سوز و گداز

گر نداند کاتبی سر سحر
می کند کلک و مدادش را هدر

کفر را ، سوز سحر دین می کند
با دعا اکسیر آمین میکند

هم صریر کلک خطاطان ناب
خفته را بیدار گرداند ز خواب

وحشی و انسی به وحدت میرسند
تا زبان خامه گردد دلپسند

لا تفرق خوشنویسان بزرگ
افتراقت می برد در چنگ گرگ

گرگ باشد جهل و آهو وحدت است
اتحاد ای دوستان خود دولت است

دولت عاشق همین بی کینه گی است
عشقبازان را هنر آئینه گی است

عاشقان مشق وفاداری کنید
تا بماند نامتان کاری کنید

پادشاه ملک خطی تاکه هست
گر کنی کلک خیال انگیز مست

کرده ای تسخیر دل ، گل نیستی
می نمایی راه ، منزل نیستی

خط همان جاده است منزل دیگر است
منزل ما مقصد پیغمبر است

خط خوش مشق صلاح است و سلام
گفتنی ها گفته شد دیگر تمام


 سروده امیر عاملی قزوینی

توضیحات کامل امیر عاملی در خصوص اشعار منتشر شده ی اخیر


دانلود فایل صوتی توضیحات کامل امیر عاملی در خصوص اشعار منتشر شده ی اخیردر مورد استاد شجریان و همچنین شعری در پاسخ به تفرقه جویان خدمتتان تقدیم می شود : روی دانلود کلیک کنید


دانلود فایل صوتی

Image result for ‫شجریان‬‎

امیر عاملی و محمد علی بهمنی



امیر عاملی و محمد علی بهمنی در اصفهان مراسم تولد استاد کسایی

اجازه خواسته ام تا که جان صدا ت کنم

اجازه خواسته ام تا که  جان صدا ت کنم
اگر چه آینه ای آسمان صدا ت کنم

اگر که رفت جوانی و عهد پیری شد
من آن نیم که تو را جز جوان صدا ت کنم

عزیزم و گل من یا فدای هیکل تو
طبیعی است که من میتوان صدا ت کنم

پدر چه نام شریفی به همسر من داد
" مجیده" گفت ولی من جهان صدا ت کنم

اگر به قهر اگر آشتی  اجازه بده
چنان همیشه همان مهربان صدا ت کنم

#امیر-عاملی

یاد تو در سرم ،تو بگو ،در کجا نبود؟

یاد تو در سرم ،تو بگو ،در کجا نبود؟
یعنی بغیر عشق، کسی آشنا نبود

می آمدی به خاطرم و خواب می پرید
میرفت دل ز دست ولی دلربا نبود

فرقی نمیکند ،چه خیابان ،چه خانقاه
رونق نداشت خانه ی ما ،چون صفا نبود

میرفت با نسیم و نمیدیدمش به چشم
چون سایه ای که پشت سرش رد پا نبود

ما را به جرم باده ی نا خورده میبرند
در آتشی که اول مستی ،بنا نبود

در دوزخی و نعره ی خاموش میزنی
زاهد تو را که هیچ نماز قضا نبود !

ما شاعران ،به شادی غمناک دلخوشیم
عاشق نبود ،آنکه به غم مبتلا نبود

#امیر عاملی    

بیاد و برای غزل های ناب فاضل نظری


 بیاد و برای غزل های ناب فاضل نظری که در بهترین  دوران است
دوباره داغ شدم ،در مقابلی شاید
و یا ،به قتل من خسته مایلی شاید

نسیم حیرت انگشت غم به شیشه نوشت
ز حال پنجره ی بسته غافلی شاید

شبیه خوشه ی گندم به روی شانه ی باد
نشسته ای و رسیده است حاصلی شاید

به هر کجای زمینی بهار را  بفرست
به روی باغ زند خنده بلبلی  شاید

غزل سرودی و حاسد چرا مکدر شد
بدون نقص  ، چو اشعار "فاضلی"شاید

# امیر عاملی

گفته بودی که بیایی و غم از دل ببری

گفته بودی که بیایی و غم از دل ببری
وعده ات بر  غمم افزود  غم تازه تری

عقل دیوانه شب هجر به دادم نرسید
عشق اما به من آموخت ز چشمت هنری

تیغ بر دار و ببین باختن جانم را
که در این جنگ ندارم بجز از دل سپری

سوخت پروانه و از شمع لبی شکوه نکرد
شده خاکستر خاموش کنون بال و پری

نه فقط سر شکند  جان بستاند  هیهات
باید از کوچه ی معشوقه ی ما در گذری

پدر از معرکه پیروز در آمد اما
چشم بد  دور که افتاد به زانو پسری

ناسزا گفتی و من تحفه سلام آوردم
جز زبان هنرم  نیست زبان دگری

#امیر-عاملی

دانلود فایل صوتی شعر خوانی استاد

دانلود فایل صوتی شعر خوانی استاد امیر عاملی با نوای تارمیلاد درخشانی
شعر غزل https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQOmcQVkArLCyLpR_BFzZw_FaK2Dm7ty2DWox3rCv84a4G0jDVr



خوشنویسی :استاد پگاه  قزوینی
شعر : استاد عاملی

می توانم آسمان باشم و یا دریا شوم

می توانم آسمان باشم و یا دریا شوم
یا که همچون پولکی روی لباست جا شوم
 
بستگی دارد که تصمیم شما را بشنوم
زشت باشم یا که فرمان میدهی زیبا شوم؟
 
عاشقان را اختیاری نیست نیست با خود از ازل
غنچه مانم یا که همچون گل برایت وا شوم؟
 
با نگاهت می شود تکلیف من روشن چو روز
می شود هر روز در هجرت شب یلدا شوم
 
هر چه میخواهی بکن هر چیز میخواهی بگو
من نمی خواهم دگر چون قبل بی پروا شوم
 
مثل طفلان سربزیرم پیش چشمانت هنوز
همچو یک کاغذ سفیدم تا کجا امضا شوم
 
فاش خواهد شد ضمیرم لا به لای شعرها
گر دو بیتی بیشتر گویم دگر رسوا شوم
# امیر عاملی

چشمی برای هیچ ندیدن کشیدمش

چشمی برای هیچ ندیدن کشیدمش      
بالی برای باز پریدن کشیدمش
بعدش درخت لاغری از میوه بی نصیب           
یک میوه تلخ بهر چشیدن کشیدمش
در آسمان دو آیینه جا دادم و سپس                
چشمی برای آیینه دیدن کشیدمش
آهوی مرده ای که شکار گراز بود      
با یک قلم به شوق رمیدن کشیدمش
یک بره باردار علف بی خیال باغ                    
سرگرم روی گل به چرخیدن کشیدمش
بالانشین صدای کسی را نمی شنید         
گوشی برای کاش شنیدن کشیدمش
نقاشی سیاه مرا دید و صفر داد
من نیز بی حیا شدم و زن کشیدمش

# امیر عاملی