امیر عاملی

امیر عاملی

خوشنویسی ، شعر
امیر عاملی

امیر عاملی

خوشنویسی ، شعر

آنقدر نازکم که اگر ها کنی مرا


آنقدر نازکم که اگر ها کنی مرا

در زیر پای خویش تماشا کنی مرا

می آید آنکه راه موازی است بگذریم 

کافی است همچو فال لبی واکنی مرا

آیینه ام مقابل رویت صبور باش

خواهم شکست خواهی اگر تا کنی مرا

چون نامه ام به خط بد و خوب هر چه هست  

خوب است خوب من که تو امضا کنی مرا

آوار شب به روی سرم ریخت ای سحر! 

کی می کنی طلوع که فردا کنی مرا؟

تسلیم مثل بوم به دست تو ام بکش

نقشی قشنگ و خوب که زیبا کنی مرا

***

از ما فقط به رسم جدایی، سری جداست_امیر حسین عاملی

از ما فقط به رسم جدایی، سری جداست
آنهم به روی شانه ی غم با هم آشنا ست

سر میبریم با هم و بیگانه از همیم
بود و نبود قصه ی ما آخر ش کجاست،

تلخ است زندگی ولی از آن چه سر خوشیم
آب و هوای عشق شرابی ترین هواست

با رهزنان شب سخنی غیر از این نبود
این عکس ماه ماست که در برکه شماست

 هی رفت و آمد و به دلم ضربه زد فقط
موجی مردّد است که معشوق صخره هاست

دستان هیچکس گره از عشق وا نکرد

جز دست آنکسی که فراروی دست ماست


سروده ی امیر حسین عاملی فرزند امیر عاملی