امیر عاملی

امیر عاملی

خوشنویسی ، شعر
امیر عاملی

امیر عاملی

خوشنویسی ، شعر

آهسته تر

عمری که میرود نه به دلخواه بلکه زور
دارد به سر که پای مرا ،بسپرد به گور

حالا که دور ماست چرا زخم میزنیم ؟
با نیزه ی تفاخر و با خنجر غرور

آهسته تر که چند صباح دگر ؛ دگر
حتی نمیکنی به خیال خسی خطور

یا دوزخ است آخر این جاده یا بهشت
باشد اگر بهشت نیرزد به ضرب و زور

نه اشتیاق جنت و نه بیم دوزخ ست
آنرا که ممکن است کنون لذت حضور

آری پل صراط چنان مو ،ولی رفیق
قربان انکسی که کند از خودش عبور

امیرعاملی