امیر عاملی

امیر عاملی

خوشنویسی ، شعر
امیر عاملی

امیر عاملی

خوشنویسی ، شعر

آنقدر نازکم که اگر ها کنی مرا


آنقدر نازکم که اگر ها کنی مرا

در زیر پای خویش تماشا کنی مرا

می آید آنکه راه موازی است بگذریم 

کافی است همچو فال لبی واکنی مرا

آیینه ام مقابل رویت صبور باش

خواهم شکست خواهی اگر تا کنی مرا

چون نامه ام به خط بد و خوب هر چه هست  

خوب است خوب من که تو امضا کنی مرا

آوار شب به روی سرم ریخت ای سحر! 

کی می کنی طلوع که فردا کنی مرا؟

تسلیم مثل بوم به دست تو ام بکش

نقشی قشنگ و خوب که زیبا کنی مرا

***

میریزی از شراب نگاهت بجان من


میریزی از شراب نگاهت بجان من 

جان منست در نظرت استکان من ؟ 


اندازه ی سکوت به تو دل سپرده ام 

ای های و هوی نیمه شب  آسمان من 


گاهی برای شعر شدن شعله لازم است 

آتش ببار در من و بر استخوان من 


وصف تو را ،کدام غزل میشود حریف ؟ 

توصیف شعر ناب کجا و توان من 


طفلان چهار بار به سال امتحان دهند 

ای عشق ! هر شبست ،شب امتحان من

در شب بیداد

مثل پیمانه ی می ؛ دست به دستم بردند 

گرچه صد بار به هر دست شکستم ،بردند


شحنگان در شب بیداد خماری و عذاب 

به گمانیکه من سوخته مستم، بردند 


ماهرویان دل هرجایی و غمگین مرا 

تا شدم خسته و از پای نشستم بردند 


تکه های تن غارت شده را قاضی و دزد 

بعد از آنی که چو آیینه شکستم بردند 


جمع کردم همه ی عمر ؛ ورق پاره ی شعر 

ریختم در چمدانی و چو بستم بردند 


#امیر-عاملی

یک سحر بر خیز تا جان پروری

یک سحر بر خیز تا جان پروری

جان شیرین پیش جانان پروری

دست دیو تن بده تسبیح صبح 

تا گریزد دیو و انسان پروری

طفل دل تا مکتب توحید بر 

تا مگر او را مسلمان پروری

عافیت رنجی است باید خویش را 

برخلاف او پریشان پروری

گریه را بر چشم خود تعلیم ده 

تا که زین خشکیده نیسان پروری

با سحرخیزان گران جانی مکن

تا دلت را سهل و آسان پروری

ساحل دریای بی دردان مباش 

تا که همچون موج توفان پروری

فکر بد نامی مکن در کوی دوست 

ورنه همچون شیخ شیطان پروری


امیر عاملی

منبع:رسالت

عشق پدید آمد و شد کربلا

روز نخستین که صلا زد بلا

عشق پدید آمد و شد کربلا

 

کرب‌و‌بلا مطلع خورشید شد

رفت زمستان و جهان عید شد

 

عید شهادت شد و میلاد عشق

یاد کن ای دوست ز استاد عشق

 

حضرت استاد شهادت، حسین

مسئله آموز شجاعت، حسین ‌

 

آمد و خورشیدپرست آمدیم

در پی‌اش از روز الست آمدیم

 

آمد و آمد غم عالم به سر

آمد و کرد از رخ خود شب سحر

 

شام سیاه از مددش روز شد

با نگهی مسئله آموز شد 

 

تا که سپارد به خدا سر، حسین

مسئله‌ها گفت به خواهر، حسین

 

مخزن اسرار به خواهر سپرد

تا به خدا دست دهد، سر سپرد

 

داد به زینب همه اسرار را

رنج ره و طاقت بسیار را

 

زینب اگر کرب‌و‌بلا را نداشت

این همه اندوه و بلا را نداشت

 

لیک اگر کرب‌و‌بلایی نبود

هیچ دلی یاد خدایی نبود

 

روز نخستین که صلا زد بلا

عشق پدید آمد و شد کربلا

 

کرب‌و‌بلا مطلع خورشید شد

رفت و زمستان و جهان عید شد

با دگران


خبر آمدنت  آمد و ما بیخبر آن

تا خبر دار شدیم از تو گرفتیم نشان 


بی نشان آمدی و آینه جا خورد و دریغ 

لحظه ای زلزله افتاد بجان نگران 


حافظ از خلوت اعصار برون می امد 

تا مگر ثبت کند نام تو ، در شعر جهان 


داستان غم عشق تو  و تنهایی من 

داستانی است گره خورده به پژواک زمان 


راستی را ؛که مباد از همگان دل ببری 

روی زیبای خود ای ماه ، نگهدار نهان 


شعر هم شعله نینداخت بجانی که نبود 

شاعران نیز نهادند در این دایره جان 


روز غم با منی و موسم شادی با غیر 

می چرا میخوری امروز  زدست دگران؟


امیرعاملی

فایل صوتی نشست ۱۳۴ سرای قلم


نسخه کامل

 فایل صوتی نشست ۱۳۴ سرای قلم

 با حضور:

استاد امیر عاملی قزوینی  

دکتر مهدی خزعلی 


گرم شد باز چانه ی خورشید

به یاد دکتر قیصر امین پور  که خورشید شعر معاصر بود  و چه زود سفری شد


گرم شد باز چانه ی خورشید
ریخت در شب ،ترانه ی خورشید

ذره ای در هوای وصل تو ام
از که پرسم نشانه ی خورشید؟

آب شد آدمی که برفی بود
با سری روی شانه خورشید

بعد از این جشن مهربانی هاست
دعوتی در کرانه ی  خورشید

بازمین گرم شد پس از عمری
سرد بودن میانه ی خورشید

از ستاره چراغ میریزد
دست ماهت به خانه ی خورشید

#امیر-عاملی    
AmirAmeli.ir




دل بسی
دارد شکایت ها ز عشق

عشق
 عمر زندگی کوتاه کرد  .....

#امیر_عاملی
نقاشی : #نگار

اشتباه روزنامه ی همشهری

اشتباه روزنامه همشهری
در مصاحبه با دختر مرحوم حسین منزوی ، به جای عکس ایشان عکس امیر عاملی را  چاپ کرده است :

وصل

عشقبازان به قدوم تو سر انداخته اند
سر نا قابل خود در گذر انداخته اند

شام را تا به سحرگاه به خلوتگه انس             

نقش روی تو به چشمان تر انداخته اند


خیل حلاج وشان جان عزیزازپی وصل
به اناالحق زدنی در خطر انداخته اند

بینوایان، به طریقی پی دیدار رخت
دل صدپاره خود در سفر انداخته اند

ره نبردند به یک قطره ز دریای وجود
 سر تسلیم به دست قدر انداخته اند

آب زمزم زده ایم از کف ساقی دریاب
حال ما را که به ما هم نظر انداخته اند

دوش گفتند ملایک به من خسته امیر
نغزگویان به مصافت، سپر انداخته اند


امیر عاملی

مراسم شب شعر علوی

شب شعر علوی، پنجئشنبه 9 اردیبهشت، بعد از نماز مغرب و عشا،

آدرس : کن، محله میانده، زینبیه اعظم کن

با نامه ای سیاه به سوی تو آمدم


با نامه ای سیاه به سوی تو آمدم
شر منده ام ؛ مگو که در دیگری بزن

شعر : امیر عاملی         
نقاشی :  نگار



 در باز کرد و گفت:رهایی مبارکست

حالا که با هوای قفس آشنا شدیم


 امیرعاملی

کردی رها کبوتر تنهایی مرا



 کردی رها کبوتر تنهایی مرا
یعنی برو
که این قفس ارزانی تو نیست

نیلوفر نگاه تو دامان نمیکشد
تقدیر من ،
مگو که به پیشانی تو نیست

شعر : امیرعاملی 
نقاشی : نگار

ای پری

http://s7.picofile.com/file/8247418392/pariii24.jpg


ای پری

چرا نمی پری ؟
بال و پر بزن که وقت رفتن است
ماندگاری تو در زمین صلاح نیست
رفتنت بدان ، یقین که اشتباه نیست
ما زمینیان هماره زخم میزنیم
ما بدیم،ازتمام مابترس
از دو پا بترس،اززمین برو،نازنین برو

امیر عاملی

گناه نو

توبه باید کرد ؛اما کو مجال توبه ای ؟
تازه باشد گر مجالی ،نیست حال توبه ای

این پشیمانی همان بال پریدن در هواست
لیک مجانی نمیبخشند بال توبه ای

یاد "حر" افتادم و نام حسین بن علی
زنده شد در قلب تاریکم خیال توبه ای

تا به کی در چاه دنیا ؛تا کجا نقص گناه؟
آدمی را میبرد بالا ؛کمال توبه ای

عشق را طاقت نیاوردیم و عقل بی خرد
شد خود ش افسوس ،اسباب زوال توبه ای

از گناهان ساده مگذر ،گفت :با من رهروی
هر گناه تازه ای باشد مجال توبه ای

#امیر - عاملی  

غزل آینه


غزل آینه


از" من" به" تو" ؛چنانکه جفا ،غیر ممکن است
از "تو" به "من " امید وفا غیر ممکن است

فرض محال نیست محال ای بلای جان
دیگر مپرس اینکه چرا غیر ممکن است

انداختم به زیر سرم را که بگذری
اینگونه از رقیب حیا غیر ممکن است

بار دگر ،بیفتم اگر زیر پای تو
بر خاستن دو باره ز جا ، غیر ممکن است

هرگز گمان مبر که فراموش میشوی
دل کندن از تو ،آینه را ؛غیر ممکن است

#امیر -عاملی           

امید وصل نباشد ،سر تلاقی نیست

تو از بهار هم ای گل ،بهار تر شده ای
شمیم شبنم در دامن سحر شده ای

ز نردبان فلک سوی بام شب رفتی
خبر رسید که در آسمان قمر شده ای

اگر که روح هنر شاعری است ،باید گفت :
تو شاعرانه  ترین معنی هنر شده ای

امید وصل نباشد  ،سر تلاقی نیست
شنیده ام که دگر راهی سفر شده ای

نیامدی و دلم زیر بار غصه شکست
بسان شیشه ی با سنگ مختصر شده ای

برای دیدن رویت هنوز پشت درم
بیا به پرسش احوال در  به  در شده ای

#امیر -عاملی

http://s7.picofile.com/file/8245555976/amir454.jpg

 اگر که روح هنر شاعری است باید گفت :
تو شاعرانه ترین معنی هنر شده ای

برای دیدن رویت ،هنوز پشت درم
بیا به پرسش احوال در به  در  شده ای

#امیر -عاملی 

غزل فروتنی به صورت صوتی

پخش به صورت صوتی :


گر چه ،چنان غمت به دلم سر نمیزنی
آیینه ای و محرم تنهایی منی

باید بجای گریه غزل گفت و شاد بود
دنیا نیرزد ای همه هستی ،به ارزنی

سر میزنند غصه و غم روز و شب ولی
در حیرتم چرا تو به من سر نمیزنی؟

اصلا تو کیستی؟بجز از یک خیال خام؟
در عصر سرد مهری انسان آهنی؟

ای من ! چقدر بسته ی دنیا شدی چرا ؟
جان میکنی ،ولی زجهان دل نمیکنی؟

ابلیس ای همیشه فرو مایه تا ابد
پیچیده ای غرور مرا در فروتنی؟

#امیر-عاملی

برگزاری نمایشگاه آثار بزرگان خوشنویسی در فروردین سال جدید

نمایشگاهی از آثار بزرگان هنر خوشنویسی ایران از جمله امیر عاملی در نگارخانه هنر ایران برپا می‌شود. نمایشگاه آثار خوشنویسی جمعی از هنرمندان از 18 فروردین ماه در نگارخانه هنر ایران افتتاح می‌شود.
در این نمایشگاه آثاری از امیر عاملی، ‌احمد پیله‌چی، ‌سیدعلی فخاری،‌ علی آقا حسینی، سیدحیدر موسوی، ‌مصطفی عابدینی، ‌علیرضا محبی،‌ محمد یعقوبیان، ‌محمد محمودی و ‌حمید نیرومند به نمایش درخواهد آمد.
این نمایشگاه از روز 18 فروردین‌ماه سال 95 در نگارخانه هنر ایران افتتاح خواهد شد و تا 31 فروردین‌ماه ادامه دارد.


علاقه‌مندان برای بازدید از این نمایشگاه می‌توانند تا پایان روز 31 فروردین‌ماه همه روزه به جز ایام تعطیل از ساعت 30/9 صبح تا 30/19 به نگارخانه هنر ایران واقع در چهارراه کالج، ‌بلوار استاد شهریار،‌ ضلع غربی تالار وحدت، خیابان خارک، شماره 19 مراجعه کنند.