امیر عاملی

امیر عاملی

خوشنویسی ، شعر
امیر عاملی

امیر عاملی

خوشنویسی ، شعر

نشست ۱۳۴سرای قلم


نشست ۱۳۴ و ۱۳۵ سرای قلم. 

با حضور: 

دکتر صادق زیباکلام. 

استاد امیر عاملی قزوینی  

و  

دکتر مهدی خزعلی.  


زمان :سه شنبه ۲۹تیر ۹۵ ، ساعت ۱۷

مکان:  میدان انقلاب،کارگر شمالی،بعد از چهارراه نصرت، کوی عبدی نژاد پلاک ۱۸سرای قلم


اطلاعات تکمیلی در: @sarayeghalam

شعر خوانی عماد عاملی

عماد عاملی 

مثل یک پنجره هر روز به رویت بازم ........



از خاک کمتر

باشد قبول ، از خس و خاشاک کمتریم 

از هر چه کمتر است در افلاک کمتریم 


دلبسته  را فریب تبسم بهانه بود 

از ارتفاع خنده ی چالاک کمتریم 


داریم دل به بیش و کم روزگار خوش 

چون کاینات از شه لولاک کمتریم 


اشک یتیم آینه ی مهربانی است 

باور نمیکنید از آن پاک کمتریم ؟


"گفتی زخاک بیشترند اهل عشق من 

از خاک بیشتر نه ، که از خاک کمتریم " 


فهم کلام سعدی شیرین سخن نکرد 

ذهنی که گفت زآن همه ادراک کمتریم 


امیر عاملی

یک اثر قدیمی محبوب


هر گز نرسد بدامنت گرد ملال

خوشنویسی : امیر عاملی

تذهیب :  رامین مراتی

از بس کلاغ آمده بر روی سیم¬ها

از بس کلاغ آمده بر روی سیم¬ها

تنگ است جا برای شما یا کریم¬ها


مانندکاه زرد و سبک گشته¬ای چرا

از جا نمی¬برند تو را این نسیم¬ها؟


من شاعرم در آینه تکثیر می¬شوم

زحمت چه می¬کشند به نَفی¬ام عقیم¬ها؟


صوفی و شیخ و زاهد و هرگمره دگر

هستند دشمنان خدا از قدیم¬ها


دستت دراز بود و کنون شیخ بی¬ادب!

کردی دراز پای خودت از گلیم¬ها


ما شاعریم و معجزه ما کلام ماست 

دیگرگذشت نوبت نوح وکلیم¬ها


ختم سخن که طالب ناز محمدیم

قرآن کجا و بیم شماها رجیم¬ها؟


________

از همان طفلی خود تا که به راه افتادم


از همان طفلی خود تا که به راه افتادم 

زدم از چاله برون بعد به چاه افتادم 


نشد از چاه برادر به عزیزی برسم 

تا ابد حبس به زندان گناه افتادم 


یک نفر با مژه برهم زدنی خونم ریخت 

بعد از آن حیف گه بی پشت و پناه افتادم 


گلشن طایر قدسم که به امید وصال 

سالها در پی یک ناز نگاه افتادم 


دستگیری کن و بردار که بادم نبرد 

پای کوه غمت ای عشق ، چو کاه افتادم 


باز هم می روم و باز امیدی باقی است 

گر چه صد مرتبه افتادم و راه افتادم 


امیر عاملی 

عاشقانه ی تلخ

اگر چه دست درازت به جیب ما بند است 

به نرخ روز بگو نان بر بری چند است ؟


به فیش های نجومی و فحش یارانه 

تو گریه کن ،که پس از گریه جای لبخند است


کلید و خانه ی ما دست دزد افتاده است 

چه جای موعظه و کی زمانه ی پند است ؟


مگو به شیخ که بالای چشمتان ابروست

که ریش رنگ زدن کار یک هنر مند است 


صلاح نیست اگر فتنه را کنی محکوم 

بگو که دزد وطن ساکن سمر قند است 


سلام ما به هنر پیشگان    اصلاحات 

کلام دوست بقران که بهتر از قند است 


   #امیر-عاملی     

مراسم افطاری مجموعه داران کشور

مراسم افطاری مجموعه داران و هنرمندان به میزبانی انجمن مجموعه داران با شرکت بیش از یکصد و سی نفر در تاریخ هشتم تیرماه برگزار گردید.

در این مراسم اساتیدی مانند استاد سحاب , استاد عاملی , استاد جدی, پرفسور امین, استاد رویایی, استاد رهگشای, استاد منزه , استاد محسنی کرمانشاهی , استاد ملکیان و... حضور داشتند.


سخنرانی استاد عاملی در جمع مجموعه داران 


پرفسور سحاب پدر نجوم ایران  و استاد عاملی 





با اینکه غیر دوری رویت عذاب نیست

با اینکه غیر دوری رویت عذاب نیست 
در وصل هم تحمل "اخم" و "عتاب" نیست

ای مهربان ؛ اگر چه "خطا" پوش عالمی 
اما ز شرم ، چشم مرا میل "خواب" نیست 

با اینهمه" گناه "امیدم به "عفو" توست 
بخشنده ای و بیم "حساب" و "کتاب" نیست

آرام میشود دلم از ذکر نام دوست 
مخلوق را ز خالق خود اضطراب نیست 

پایان کار ، هر چه که او گفت ،دم مزن 
حرف حساب را که نیاز جواب نیست 

#امیر_عاملی

سینه برای سپر شدن

هزار شکوه بیان دقیقه ای غم نیست
در این مقام زبان گلایه محرم نیست

مگیر خرده ز یاران که گر نکو نگری
گناهکار تر از ما کسی به عالم نیست

وضو بگیر که باران اشک دیدارم
کم از طراوت آب زلال زمزم نیست

چگونه سر ندهم ناله ی سحر گاهی
که غیر محو شدن در سرشت شبنم نیست

ز کدخدا مهراسی ؛ امید ما بخدا ست
که خانه ساختن عنکبوت محکم نیست

به امتحان ببر ای دوست دست بر شمشیر
ببین که سینه برای سپر شدن کم نیست

امیرعاملی

اگر چه زخم زند یار شکوه جایز نیست



اگر چه زخم زند یار شکوه جایز نیست
وظیفه ای است که او را دعا کنی بروی

چه حکمت است که آسودگی ندارد عشق
ولی مباد که چون و چرا کنی بروی

امیرعاملی

کارتن خوابی مدیری را شبی

 گفتگوی عاشقانه

کارتن خوابی  مدیری را شبی
داد پیغام و به همدردی نوشت :

دیده ام فیش حقوقت را ولی
من جهنم تو بمیری در بهشت

داد پیغام آن مدیر محترم
بی ادب ،حرف دهانت را بفهم

با همین جیب کشاد و خلق تنگ
دایما در فکر درد مر دمم

امیر عاملی

پر از توام



پر از توام،
بتکانی، بهار می ریزم ...

شکوفه در قدمت
   بی شمار می ریزم...

شبیه شاعرپائیز،
    برگ زده ام
به زیر پای تو،
بی اختیار می ریزم ...
#امیر_عاملی

گرم شد باز چانه ی خورشید

به یاد دکتر قیصر امین پور  که خورشید شعر معاصر بود  و چه زود سفری شد


گرم شد باز چانه ی خورشید
ریخت در شب ،ترانه ی خورشید

ذره ای در هوای وصل تو ام
از که پرسم نشانه ی خورشید؟

آب شد آدمی که برفی بود
با سری روی شانه خورشید

بعد از این جشن مهربانی هاست
دعوتی در کرانه ی  خورشید

بازمین گرم شد پس از عمری
سرد بودن میانه ی خورشید

از ستاره چراغ میریزد
دست ماهت به خانه ی خورشید

#امیر-عاملی    
AmirAmeli.ir