امیر عاملی

امیر عاملی

خوشنویسی ، شعر
امیر عاملی

امیر عاملی

خوشنویسی ، شعر

مجال طرب

طاقت بیار تا در این بند وا شود 
جان از قفس که بسته ی آنی رها شود

روحت کبوتری است که از حبس میله ها
روز  رها شدن  زتن خود  جدا شود

از خشم دوست بیم ندارم که جان دوست
"نفرین" همیشه بر لب خوبان  "دعا" شود 

پر کن پیاله را ، که مجال طرب نماند
بگذار می پرستی ما ؛ ماجرا شود

با مدعی بگو چه کنی نفی عاشقان ؟
توصیف عیش خویش بگویم ، ریا شود

با مرگ کار عشق به پایان نمیرسد
خورشید را که دید که در جیب جا شود ؟

       امیرعاملی