ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بی تو جهان بجان تو ،رنگ پریده بود
غاری که هیچ روزن نوری ندیده بود
از بخت بد ،تمام عصا ها شد اژدها
حتی قلم به دست ، چو مار خزیده بود
با سامری رفیق شد و نرد عشق باخت
گوساله ای که باغ خدا را چریده بود
آن دزد با چراغ ، که کالا گزیده برد
با پاسبان به مسجد ما ، آرمیده بود
شعر است و هر چه پیش بیاید خوش آمده است
کو شاعری که پرده ی عرفان دریده بود؟