امیر عاملی

امیر عاملی

خوشنویسی ، شعر
امیر عاملی

امیر عاملی

خوشنویسی ، شعر

بیانیه امیر عاملی مهم شایعات درباره استاد شجریان

​هوالشافی


 بیاد آن یگانه ی آواز


که  میهمان نواز بلای پانزده ساله است و زلف تقدیر به دست باد قضا داده 

Related image
به امید سلامت او قامت دعا میبندیم وربنای عشق سرمیدهیم  

هوای وصل زمین گیر میکند ما را

مرور خاطره ها پیر میکند ما را

چرا توان گریز

از مدار چشمت نیست


اگر نه زلف تو زنجیر میکند ما را؟
به بیگناهی اگر پیرهن گواه نشد


عزیز مصر چه تدبیر میکند مارا ؟
خراب باده


سر از سجده بر نخواهد داشت

که خاک میکده تعمیر میکند ما را

ز خُشک سالی خواب پریده هیچ مترس

بغیر اشک که تعبیر میکند ما را ؟

همین‌قَدَر بنویسم،

قلم بدست قضاست


که هر چه خواسته

تحریر میکند ما را



بادرود به عاشقان هنر موسیقی

چندی پیش نا جوانمردانه ابیاتی بنام بنده علیه استاد و ابیاتی به نام و امضای استاد شجریان علیه بنده   پخش شد چندانکه فراگیر شده و جماعتی در قامت حامیان استاد به تکثیرش همتی پلید  کردند    هم من ،هم نزدیکان استاد شجریان سرودن انها را انکار کردیم  اما باز غرض ورزان کوتوله رها نکرده و ادامه دادند ' 


  بقول مولانا :

چون غرض آمد هنر پوشیده شد

صد حجاب از دل به سوی دیده شد
به پیشنهاد عاشقان استاد بیش از ۲۰ کلیپ ساخته شد و ابیات تازه ای در وصف این موسیقی دان عزیز هدیه کردم

یوتیوپ و آپارات    شاهد این تلاش است

حالا چرا و دنبال چه هستند که زیر آن دو شعر گونه  نوشته اند به اندازه ارادت به استاد شیر کنید  الله اَعلَم    اما آنها که در کار پخش آن سروده ها هستند نباید دوست استاد شجریان باشند بلکه در تکاپوی آزار ایشانند 

کسِفلگانِ بر صدرِارشاد و حوزه ی هنری  نشسته را چه غم که روحی بزرگ خراش بردارد ؟


نیست افسانه که اصل ماجراست

سِفله را بر صَدر بنشانی خطاست


نغمه ی بلبل بود جُرمی بزرگ

تا کلاغ زُهد مرغ خوش صداست


گر شود پَروار روباه پلید

قاتل جان تمام بَره هاست


تابخواند جغد بر بوم وطن

اتهامات قناری "رَبناست"


ای صدایت خوش ؛ نوایت خوش بخوان

نوبت آواز مردان خداست


الغرض ای خواجه ،با حافظ بگوی

گرم چون خورشید بازار "ریاست"


هُنرسِتا  ؛ امیرعاملی

پخش صوتی شعری تقدیم به استاد شجریان




لب نزن ؛حنجره را باز کن و ناز بریز
به وطن بارشی از رحمت آواز بریز

ربنا پخش کن از سینه ی شور انگیزت
گر چه ماه رمضان نیست ،می راز بریز

باز کن پنجره ی حنجره ات را که بهار
گفته از من بستان و به دل ساز بریز

"شاه خوبانی و منظور گدایان شده ای"
باز اعجاز کن و شور ز شهناز بریز

قرعه ی زمزمه با نام تو پیوست بخوان
صدف خاطره را گوهر اعجاز بریز

شجریانی و باید که بمانی برخیز
آخر شعر مرا ،باده ی آغاز بریز

#امیر -عاملی      

از ما فقط به رسم جدایی، سری جداست_امیر حسین عاملی

از ما فقط به رسم جدایی، سری جداست
آنهم به روی شانه ی غم با هم آشنا ست

سر میبریم با هم و بیگانه از همیم
بود و نبود قصه ی ما آخر ش کجاست،

تلخ است زندگی ولی از آن چه سر خوشیم
آب و هوای عشق شرابی ترین هواست

با رهزنان شب سخنی غیر از این نبود
این عکس ماه ماست که در برکه شماست

 هی رفت و آمد و به دلم ضربه زد فقط
موجی مردّد است که معشوق صخره هاست

دستان هیچکس گره از عشق وا نکرد

جز دست آنکسی که فراروی دست ماست


سروده ی امیر حسین عاملی فرزند امیر عاملی