ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
عشقبازان به قدوم تو سر انداخته اند
سر نا قابل خود در گذر انداخته اند
شام را تا به سحرگاه به خلوتگه انس
نقش روی تو به چشمان تر انداخته اند
خیل حلاج وشان جان عزیزازپی وصل
به اناالحق زدنی در خطر انداخته اند
بینوایان، به طریقی پی دیدار رخت
دل صدپاره خود در سفر انداخته اند
ره نبردند به یک قطره ز دریای وجود
سر تسلیم به دست قدر انداخته اند
آب زمزم زده ایم از کف ساقی دریاب
حال ما را که به ما هم نظر انداخته اند
دوش گفتند ملایک به من خسته امیر
نغزگویان به مصافت، سپر انداخته اند
امیر عاملی
غزل آینه
از" من" به" تو" ؛چنانکه جفا ،غیر ممکن است
از "تو" به "من " امید وفا غیر ممکن است
فرض محال نیست محال ای بلای جان
دیگر مپرس اینکه چرا غیر ممکن است
انداختم به زیر سرم را که بگذری
اینگونه از رقیب حیا غیر ممکن است
بار دگر ،بیفتم اگر زیر پای تو
بر خاستن دو باره ز جا ، غیر ممکن است
هرگز گمان مبر که فراموش میشوی
دل کندن از تو ،آینه را ؛غیر ممکن است
#امیر -عاملی
عمری اگر چه از غم عشق تو دم زدیم
تازه خبر رسید در دوست کم زدیم
امروزه روز سخت پشیمان عالمیم
دستی اگر به دامن اهل کرم زدیم
در حبس روزگار نوشتیم یادگار
کی غیر غم به دفتر هستی رقم زدیم ؟
در عین وصل بیم جدایی امان نداد
جام فراق را شب مستی بهم زدیم
مظلوم عالمیم و ندانسته بارها
باد موافقی به کباب ستم زدیم
#امیر-عاملی
میدانم ای گل بعد یک لبخند میایی
تا وا کنی از پای آدم بند میایی
مانند دریا مهربانی مثل دل عاشق
دل را به دریا، تا زنی پیوند میایی
زیباست تکرارت, بهاری بعد یخ بندان
پایان دهی تا سردی اسفند میایی
آیا به پاسخ می رسم روزی سوالم را
می پرسم از خود بارها دلبند میایی؟
تا درد دلها را کنی درمان سر پایی
با نوشداروی گلاب و قند میایی
پنهان شدی پشت کدامین گل؟ کدامین برگ؟
مردم همین ها را که می پرسند میایی
عزم رسیدن داری و پایان دلتنگی است
با چشم بسته بشمرم تا چند میایی؟
#امیر عاملی