امیر عاملی

امیر عاملی

خوشنویسی ، شعر
امیر عاملی

امیر عاملی

خوشنویسی ، شعر

در شب بیداد

مثل پیمانه ی می ؛ دست به دستم بردند 

گرچه صد بار به هر دست شکستم ،بردند


شحنگان در شب بیداد خماری و عذاب 

به گمانیکه من سوخته مستم، بردند 


ماهرویان دل هرجایی و غمگین مرا 

تا شدم خسته و از پای نشستم بردند 


تکه های تن غارت شده را قاضی و دزد 

بعد از آنی که چو آیینه شکستم بردند 


جمع کردم همه ی عمر ؛ ورق پاره ی شعر 

ریختم در چمدانی و چو بستم بردند 


#امیر-عاملی

در شب بیداد



مثل پیمانه ی می ؛ دست به دستم بردند
گرچه صد بار به هر دست شکستم ،بردند

شحنگان در شب بیداد خماری و عذاب
به گمانیکه من سوخته مستم، بردند

ماهرویان دل هرجایی و غمگین مرا
تا شدم خسته و از پای نشستم بردند

تکه های تن غارت شده را قاضی و دزد
بعد از آنی که چو آیینه شکستم بردند

جمع کردم همه ی عمر ؛ ورق پاره ی شعر
ریختم در چمدانی و چو بستم بردند
#امیر-عاملی