امیر عاملی

امیر عاملی

خوشنویسی ، شعر
امیر عاملی

امیر عاملی

خوشنویسی ، شعر

از همان طفلی خود تا که به راه افتادم

از همان طفلی خود تا که به راه افتادم
زدم از چاله برون  بعد به چاه افتادم
 
نشد از چاه برادر به عزیزی برسم
تا ابد حبس به زندان گناه افتادم
 
یک نفر با مژه بر هم زدنی خونم ریخت
بعد از آن حیف که بی پشت و پناه افتادم
 
گلشن طایر قدسم که به امید وصال
سالها در پی یک ناز نگاه افتادم
 
دستگیری کن و بردار که بادم نبرد
پای کوه غمت ای عشق ، چو کاه افتادم
 
باز هم میروم و باز امیدی باقی است
گر چه صد مرتبه افتادم و راه افتادم

#امیر_عاملی