امیر عاملی

امیر عاملی

خوشنویسی ، شعر
امیر عاملی

امیر عاملی

خوشنویسی ، شعر

بپرس حال کسانیکه بی کس و کارند

آخرین سروده امیر عاملی


بپرس حال کسانیکه  بی کس و کارند
میان منزل پیری غریب و بیمارند

اگر وفا نتوانی ، جفا مکن با خلق
که اهل جور و جفا ، در زمانه بسیارند

بیا که زنده کنی راه و رسم عیاری
نه رسم و راه کسانی که غافل از یارند

"به پیچ و تاب سر زلف خود مشو مغرور"
که اهل معرفت از این غرور،بیزارند

مبر دلی چو نگه داشتن نمیدانی
مگو که که "مهر" و "وفا" نیز مثل ابزارند

فریب نرمش دونان  مخور که نا مردان
برای نیش زدن ، هم طبیعت مارند

غزل آینه


غزل آینه


از" من" به" تو" ؛چنانکه جفا ،غیر ممکن است
از "تو" به "من " امید وفا غیر ممکن است

فرض محال نیست محال ای بلای جان
دیگر مپرس اینکه چرا غیر ممکن است

انداختم به زیر سرم را که بگذری
اینگونه از رقیب حیا غیر ممکن است

بار دگر ،بیفتم اگر زیر پای تو
بر خاستن دو باره ز جا ، غیر ممکن است

هرگز گمان مبر که فراموش میشوی
دل کندن از تو ،آینه را ؛غیر ممکن است

#امیر -عاملی