امیر عاملی

امیر عاملی

خوشنویسی ، شعر
امیر عاملی

امیر عاملی

خوشنویسی ، شعر

چنان دلی که از این سینه میکنی شده ای

چنان دلی که از این سینه میکنی شده ای
شبیه سردی سرمای بهمنی شده ای

اگر چه آدم برفی تحملش سخت است
قبول کن ،تو دگر آدم آهنی شده ای

حقارتی است فرو مایگی  نمیدانی
که  غافل از برکات فرو تنی شده ای

پدر یکی است  ومادر یکی ،بپرس از خود
چگونه شد که در این دوره  ناتنی شده ای؟

به دوستی که چنان ساحلی تماشایی است
چه شد که غرق به گرداب دشمنی شده ای؟

خلاصه مثل دلت ،مثل سنگ خارایی
که کودکانه به گنجشک میزنی شده ای

#امیر عاملی

با مرگ روز آخر غم چانه میزدم

با مرگ روز آخر غم چانه میزدم

یعنی که حرف "عقل"به  "دیوانه" میزدم

من در مسیر باد چنان شمع روشنی
طعنه به عمر کوته پروانه میزدم

همچون کبوتری که ز صیاد غافل است
در "دام" روزگار دم از "دانه" میزدم


# امیر عاملی