امیر عاملی

امیر عاملی

خوشنویسی ، شعر
امیر عاملی

امیر عاملی

خوشنویسی ، شعر

غزل صوتی -میریزی از شراب نگاهت به جان من

غزلی از استاد امیرعاملی به روایت خشایار نظری شماره ۱۶


میریزی از شراب نگاهت بجان من


میریزی از شراب نگاهت بجان من 

جان منست در نظرت استکان من ؟ 


اندازه ی سکوت به تو دل سپرده ام 

ای های و هوی نیمه شب  آسمان من 


گاهی برای شعر شدن شعله لازم است 

آتش ببار در من و بر استخوان من 


وصف تو را ،کدام غزل میشود حریف ؟ 

توصیف شعر ناب کجا و توان من 


طفلان چهار بار به سال امتحان دهند 

ای عشق ! هر شبست ،شب امتحان من

برایت نقش خواهم بست

برایت نقش خواهم بست
روزی شکل آدم را
ولی بینی در آن تصویر مبهم
چهره غم را
 
به حوّا میخورم سوگند ،
آن زن مادر اوّل
که تعلیمت نداد آدم
قشنگیهای عالم را
 
چه غیر از خاطری موهوم
از قابیل یادت هست؟
بکش بر روی این دفتر
همان تصویر مبهم را
 
از اول پشت مادر خم شد
و پشت پدر لرزید
بیاد آور اگر دریافتی
در خویش آن دم را
 
و جنگ آغاز شد
بین برادرها و می دانی
تو از من خوبتر آن
جنگ نامردانه با هم را
 
هنوزم جنگ هست و
رنگ هست و آدم و حوا
نمیدانند نامحرم،
 نمیدانند محرم را
 
ولیکن دوستان و دشمنان
 را میشناسم من
نخواهم خورد بیهوده
 فریب رنگ پرچم را

امیر عاملی