امیر عاملی

امیر عاملی

خوشنویسی ، شعر
امیر عاملی

امیر عاملی

خوشنویسی ، شعر

تن فروش

Image result for ‫تن فروشی‬‎


تن فروشی' گفت با 'شیخی' که ایمان میخری ؟

بو سه ای را در بهای لقمه ای نان میخری ؟


در پشیمانی بزن پیشانیت را روی خاک

سجده را با قیمت زلف پریشان میخری ؟


شب ندارم جای خواب و روز جان راحتی

ای خیال آسوده، بانویی هراسان میخری ؟


دوزخ ات را میخرم با قیمت نقد بهشت 

تو بهشت پیکرم را مفت و ارزان میخری ؟


شیخ بار انداخت و زن بار دار درد شد 

پایتخت آرزوها  طفل گریان میخری ؟؟


#امیر_عاملی

پریشانگویی

اگر زاهد حقیقت داشت باید
نبود اینقدر اوضاع جهان بد

مرا دین نیست غیر از مهربانی
تو را دین نیست جز دستور و باید

اگر مذهب چنین پیچیدگی داشت
دل پیغمبران را نیز میزد

بدست آوردن یک دل ، بهشت است
که آزردن ضعیفان را ، نشاید

اگر که چند بیتی هم بگویم
بهم گویند  :  "یارو هست مرتد"

برو پرونده سازی کن که کاری
از این پرونده سازی ها نیاید

چه خواهی داد پاسخ ای پدر جان ؟
اگر فرزند پیغمبر  بیاید           

     امیرعاملی  

لذت حضور

لذت حضور

عمری که میرود نه به دلخواه بلکه زور
دارد به سر ،که پای مرا بسپرد به گور

یا دوزخ ست آخر این جاده یا بهشت
حتی اگر بهشت ؛ نیرزد به ضرب وزور

نه اشتیاق جنت و نه بیم دوزخ است
آنرا که ممکن است کنون لذت حضور

حالا که دور ماست چرا ظلم میکنیم
با نیزه تفاخر و با خنجر غرور

آهسته تر ، که چند صباح دگر ؛ دگر
حتی نمیکنی به خیال خسی خطور

آری ،پل صراط چنان مو ، ولی رفیق
قربان آن کسی که کند از خودش عبور

امیرعاملی