بی تو
بیتو جهان بجان تو ،رنگ پریده بود
غاری که هیچ روزن نوری ندیده بود
از بخت بد ،تمام عصا ها شد اژدها
حتی قلم به دست ، چو مار خزیده بود
با سامری رفیق شد و نرد عشق باخت
گوساله ای که باغ خدا را چریده بود
آن دزد با چراغ ، که کالا گزیده برد
با پاسبان به مسجد ما ، آرمیده بود
شعر است و هر چه پیش بیاید خوش آمده است
کو شاعری که پرده ی عرفان دریده بود؟
#امیر_عاملی
یکشنبه 26 اردیبهشت 1395 ساعت 13:02