امیر عاملی

امیر عاملی

خوشنویسی ، شعر
امیر عاملی

امیر عاملی

خوشنویسی ، شعر

پرنده وار و پری گونه می پری به برم


پرنده وار و پری گونه می پری به برم
بیا برای تو یک تکه آسمان بخرم

بیا دو بال برایم بکش که شاید باز
به شوق دیدنت از این قفس کمی بپرم

کسی نصیحت من کرد و گفت عاقل باش
ندیده بود که از لطف عشق کور و کرم

بدانکه که در پی دیدارت ای امید بزرگ
چو موج در هیجانم چو رود در گذرم

مرا ز مرگ مترسان که بارها گفتم:
«کجاست تیر بلا گو بیا که من سپرم»

پلنگ دشت غرورم تو ماه من هستی
پریدمت که بگیرم به سنگ خورد سرم

به سنگ خورد سرم تا تو را به چنگ آرم
ولی نشد که بگیرم چقدر بی هنرم

بدین روال شود روزگار من سپری
همیشه خانه بدوش و هماره دربدرم

فلک برای نخواندن مرا به کوه نوشت


فلک برای نخواندن مرا به کوه نوشت

که روی سنگ اگر نه ؛ نماند نی بودم

به نور نقره ای ماه میخورم سوگند
دلی که از شب تاریک میکنی بودم

#امیر-عاملی
#نقاشی نگار

اگر که لایق جان دادنم


اگر که

لایق جان دادنم شکارم کن

به خاک و خون بکشان زار و

بیقرار م کن ؛

#امیر  -عاملی

موجم ...



بیهوده میکشم
            سر خود را به آسمان

موجم
که سوی ساحل دنیا شناورم

#محمد_حسین_عاملی 

مثل پیمانه ی می -2




مثل پیمانه ی می ؛
دست به دستم بردند
گرچه صد بار
به هر دست شکستم ،بردند

شحنگان در شب بیداد خماری و عذاب
به گمانیکه
من سوخته مستم، بردند

#امیرعاملی
#نقاشی نگار

مثل پیمانه ی می



 
مثل پیمانه ی می
دست بدستم بردند
گرچه صد بار
به هر دست شکستم بردند

 
 #امیر -عاملی 
#نقاشی_نگار